نامه‌اي خواندم به امضاي 100 روزنامه‌نگار در انتقاد از عملكرد انجمن صنفي روزنامه‌نگاران استان تهران كه با وجود آنكه در متن آن به صراحت در مورد انجمن آمده «چيزي كه ماهيتا از آنِ ما نيست» و البته از آنجايي كه اكثريت قريب به اتفاق نويسندگان نامه همچون من عضو انجمن نيستند، بر خود فرض ديدم كه از اين سخن درست حمايت كنم، زيرا به نظر مي‌رسد كه تنها سخن درست در كل نامه همين يك جمله باشد كه در ادامه توضيح مي‌دهم. از آنجايي كه سال‌هاي متمادي است كه درگير مسائل صنفي در حوزه مشاغل فرهنگي هستم و چه به عنوان عضو هيات موسس انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران يا عضو هيات‌مديره آن و چه به عنوان عضو انجمن صنفي روزنامه‌نگاران ايران و فعال در كميته عضويت آن انجمن، با شأن و جايگاه نهادهاي صنفي كاملا آشنا هستم، مي‌دانم كه هر نهاد صنفي قانونا فقط نسبت به اعضاي خود پاسخگو است و «ماهيتا از آنِ» غيرعضو نيست. همين نكته كليد اصلي فهم نامه اين دوستان عزيز است كه با وجود حساسيت به‌جا نسبت به سختي و رنج اهالي اين حوزه كه دهه‌هاست گرفتار آنند، اما متاسفانه از اين نكته بديهي غفلت كرده‌اند كه وقتي بنا به آنچه خود اعلام كرده‌اند عضو اين نهاد صنفي نيستند، دليل نوشتن چنين نامه‌اي كه در پايانش هشت سوال نيز طرح شده، چه بوده است؟ آيا انتظار دارند انجمن به سوالات افرادي غيرعضو پاسخ دهد؟ يا مي‌دانند انجمن فقط پاسخگوي اعضاي خود است ولي انتظار دارند كه هيات‌مديره در يك محذور اخلاقي، به افرادي كه عضو انجمن نيستند پاسخي دهد، يعني به همان‌هايي كه در مورد رابطه‌شان با انجمن به صراحت گفته‌اند «ماهيتا از آنِ ما نيست؟» اگر از اين بگذريم كه نويسندگان نامه از همان ابتدا خود را در جايگاهي نشانده‌اند كه پرسشگري خود را بلاموضوع كرده‌اند، به نكته ديگري در نامه مي‌رسيم كه حتما نويسندگان نامه برايش جوابي دارند ولي به هر دليل در نامه‌شان روشن نيست كه طرح آن در اين نامه متكي به چه منطق و دليلي بوده است. اين دوستان و همكاران عزيز در بخش ابتدايي نامه خود نوشته‌اند: «انجمن صنفي روزنامه‌نگاران استان تهران، به استناد تركيبِ بعضا كارفرمايي هيات‌مديره.....» احتمالا اين دوستان براساس تجربيات روزنامه‌نگاري خود چنين گمان دارند كه بيان چنين سخني نياز به ارايه دليل روشن ندارد و همين كه بگويند «تركيبِ بعضا كارفرمايي هيات‌مديره»، كافي است و خواننده نامه بايد آن را همين‌طور بدون ارايه هيچ مستنداتي بپذيرد، ولي نكته جالب‌تر اينكه احتمالا اين دوستان از ساختار تشكيلاتي يك انجمن بي‌خبرند و نمي‌دانند كه اولا وقتي يك انجمن كارگري است، هيچ كارفرمايي حق عضويت در آن را ندارد و از آنجايي كه قلب يك نهاد صنفي، مجمع آن است، حتي اگر بر فرض، چنين اتفاقي هم افتاده باشد و يك كارفرما عضو نهادي كارگري شده باشد، مجمع كه متشكل از اعضا است، چنين فردي را از عضويت در نهاد صنفي و كانديداتوري خلع مي‌كند. از طرف ديگر به فرض كه چنين فردي عضو هيات‌مديره شود، ايراد به مجمع و نهاد ناظر و مرجع بالادستي است. البته چنين اتهامي، توهين به شعور اعضاي مجمع است كه احتمالا از منظر نويسندگان نامه، آن اعضا نمي‌دانند كانديداها، كارفرما هستند و در نقطه مقابل، نويسندگان نامه كه عضو انجمن نيستند اين را مي‌دانند. در اينجا شايد بد نباشد گريزي بزنيم به سوالاتي كه دوستان طرح كردند تا معلوم شود تا چه ميزان از آگاهي نسبت به ساختار تشكيلاتي يك نهاد صنفي برخوردارند. طبق قانون، هر انجمن صنفي موظف است كه گزارش سالانه فعاليت‌هاي خود را به مجمع ارايه كند و بدون تصويب مجمع و تاييد بازرس منتخب مجمع، اين گزارش بلاموضوع خواهد بود. از اين رو مي‌توان به صراحت گفت وقتي نويسندگان نامه از شكل قانوني گزارش در يك نهاد صنفي بي‌اطلاعند و بر پايه همين بي‌اطلاعي از روند گزارش به مجمع صنفي مي‌نويسند: «چرا «انجمن صنفي روزنامه‌نگاران تهران» گزارش دقيقي از جلسات هيات‌مديره و مذاكرات و تصميمات اتخاذ شده به‌صورت ماهانه و سالانه ارايه نمي‌دهد؟...»، شايد قبل از نوشتن در هر موضوعي لازم باشد در مورد موضوع به اندازه كافي كسب اطلاع كنند و بعد دست به قلم ببرند. متاسفانه نويسندگان نامه، احتمالا به دليل همان كه عضو انجمن نيستند، از ساختار تشكيلاتي يك نهاد صنفي بي‌اطلاعند و در خوشبينانه‌ترين حالت، مبناي نامه‌شان بر همين بي‌اطلاعي بنا شده و البته بنايي كه بر اين كجي ساخته‌اند، تا انتها كج رفته است. شايد بهتر باشد اين دوستان به جهت احساس مسووليت صنفي كه دارند، ابتدا عضو انجمن بشوند و بعد به عنو

ان يك عضو فعال و از موضع اعضاي انجمن پرسش خود را طرح كنند تا هيات‌مديره، قانونا موظف به پاسخگويي باشد، همچنين با انتخاب خود مي‌توان افراد را تغيير و تركيب را مطابق ميل اكثريت انتخاب نمود. نه آنكه از «چيزي كه ماهيتا از آنِ» آنان نيست توقع پاسخ داشته باشند و دوم اينكه به روزنامه‌نگاري متعهد باشند و بدون ارايه مستندات و دلايل سخن نگويند و اگر به هيات‌مديره يك نهاد كارگري، اتهام كارفرمايي مي‌زنند، براي اين اتهام خود دليل روشني ارايه كنند. البته شايد شيوه غيرمستند سخن گفتن فضاي مجازي به محيط‌هاي واقعي نيز سرايت كرده باشد... البته شايد بهتر بود از آنجايي كه من هم عضو انجمن نيستم، در دفاع از سخنان غيرمستند مي‌نوشتم نه اينكه بر سخنان غيرمستند خرده بگيرم.