پانصد و پنجاه و هفتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ به نمایش فیلم «صفحه اول» به کارگردانی بیلی وایلدر محصول ۱۹۷۴ اختصاص داشت.

پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور سعید ارکان‌زاده یزدی روزنامه‌نگار، دکترای فرهنگ و ارتباطات و دانش‌آموخته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان «مقام روزنامه‌نگار در دنیای امروز» برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.

سامان بیات این برنامه را با یادی از زنده‌یاد داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر آغاز کرد و فوت آنها را تسلیت گفت. او ادامه داد: باتوجه به اینکه برنامه‌ریزی برای برگزاری این برنامه از مدت‌ها قبل انجام شده بود، امکان تعطیلی وجود نداشت. به همین دلیل امروز برای نقد و بررسی فیلم «صفحه اول» به کارگردانی بیلی وایلدر در خدمت شما هستیم.

سعید ارکان‌زاده یزدی ضمن گرامی داشتن یاد داریوش مهرجویی کارگردان فقید سینمای ایران و همسرش وحیده محمدی‌فر، صحبت‌های خود در این برنامه را اینطور آغاز کرد: قرار است در این جلسه از زاویه روزنامه‌نگاری به ماجرای فیلم «صفحه اول» نگاه کنیم. بحث امروز ما درباره «مقام روزنامه‌نگار در دنیای امروز» است. فیلم «صفحه اول» با گذشت ۴۹ سال هنوز منعکس‌کننده تصویر حرفه‌ای روزنامه‌نگاری در دنیای ماست. وقایع این فیلم مربوط به ۶ ژوئن ۱۹۲۹ است و طرح اصلی داستان مربوط به زمان نوشته شدن نمایشنامه‌ای است که فیلم از آن اقتباس شده است و روابط روزنامه‌نگاری را نشان می‌دهد که با گذشت ۱۰۰ سال از نگارش آن هنوز بسیاری از موارد نشان داده شده در آن، در زمان کنونی نیز وجود دارد.

او افزود: این فیلم یک طنز سیاه است. داستان آن در ساختمان جنایی دادگاه شهر شیکاگو می‌گذرد. در خلال اتفاقات درون اتاق خبر جنایی مطبوعات شیکاگو، در آن ساختمان فساد مسئولان را نشان می‌دهد و اینکه چطور آنها با تطمیع رسانه‌ها کار خود را پیش می‌برند. در واقع این فیلم نشان می‌دهد که رسانه‌ها چقدر در شرایطی که دارند، سهیم هستند. روابط روزنامه‌نگاران و مقامات در فیلم پر از شعارهای توخالی و نمایش‌های مضحک است. در واقع این روابط در فیلم نشان می‌دهد که خبرنگاران فیلم کاری انجام نمی‌دهند و بیشتر مشغول ورق بازی خود هستند.

این روزنامه‌نگار در ادامه بیان کرد: فیلم بیلی وایلدر روابط سه‌جانبه خبرنگاری را برای ما روشن می‌کند؛ منظور رابطه بین روزنامه‌نگاران با یکدیگر، قدرت و مردم است. شخص بیلی وایلدر روزنامه‌نگار بوده است و به همین دلیل روابط و ضوابط آن را به خوبی به تصویر کشیده است. وقتی به وضعیت دستمزد روزنامه‌نگاران در فیلم نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این وضعیت ۱۰۰ سال است که ادامه پیدا کرده. در واقع در همه جای دنیا به جز روزنامه‌نگاران مشهور، همه در حد کارمندی ساده دستمزد می‌گیرند. با این همه خبرنگاران در کار خود شور و هیجانی می‌بینند، که در هیچ کار دیگری نیست. رقابت روزنامه‌نگاران رسانه‌های مختلف با یکدیگر نیز موضوع دیگری است که در فیلم دیده می‌شود و بیش از یک قرن قدمت دارد.

ارکان‌زاده در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به روابط روزنامه‌نگاران با قدرت از زاویه دید بیلی وایلدر توضیح داد: چرا با وجود اینکه این فیلم در گذشته ساخته شده، بیلی وایلدر آن را دوباره ساخته است؟ این فیلم چند سال بعد از رسوایی پرونده واتر گیت ساخته شده است. در واقع دهه ۷۰ دهه رسوایی‌های بزرگ و سرشاخ شدن رسانه‌ها با قدرت‌های بزرگ است. بنابراین فضا آماده ارائه تصویر قهرمانانه از مطبوعات است و اتفاقا بیلی وایلدر در همین جا تلاش می‌کند ماجرایی را بازسازی کند و روابط رسانه‌ها با قدرت را به طنز بکشد.

او در ادامه درباره روابط روزنامه‌نگاران با مردم بیان کرد: روزنامه‌نگاران صفحه اول چنان ارزشی برای مخاطب قائل هستند که انگار هیچ هدفی جز جذب مخاطب برای آنها وجود ندارد. این موضوع در فیلم و در تیترهای هیجانی و جنجالی که انتخاب می‌کنند، به خوبی به نمایش گذاشته شده است. جذب مخاطب برای آنها قداست خاصی دارد که آن هم مربوط به تجارت روزنامه و رسانه است. به هر ترتیب بزرگترین قدرت رسانه‌ها به میزان مخاطبان آنها مرتبط است و به همین دلیل برای آن، اهمیت ویژه‌ای قائل هستند.

این روزنامه‌نگار در بخش دیگری از صحبت‌هایش با طرح این پرسش که روزنامه‌نگاری امروز در این فیلم به چه صورت است، گفت: ما این فیلم را الان دیدیم اما ۵۰ سال پیش ساخته شده است. برخی شیوه‌های روزنامه‌نگاری همچنان ثابت مانده‌اند. مانند توجه به علایق مخاطب که حتی امروز با افراط بیشتری نیز همراه است. اما باید پرسید مقام روزنامه‌نگار در دنیای امروز کجاست؟ او چه جایگاه، شان و منزلتی دارد؟ واضح است که روزنامه‌نگاران دیگر آن قدرت سابق را ندارند. دنیا تغییر کرده و همه رسانه‌ها تنها بخشی از مخاطبان را با خود همراه می‌کنند. اکنون رسانه‌ها قدرت را با بازیگران دیگری چون سلبریتی‌ها و اینفلوئنسرها سهیم شده‌اند. علاوه بر این شرکت‌ها نیز در این زمینه با خریدن سهام روزنامه‌ها آنها را تحت فشار قرار می‌دهند.

ارکان‌زاده در ادامه بیان کرد: تغییر بزرگ دیگر این است که روزنامه‌نگاری دیگر یک طرفه نیست و فقط تیترها و مطالب روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیده نمی‌شود؛ اکنون مخاطبان در لحظه می‌توانند کامنت بگذارند و پاسخ روزنامه‌نگار را بدهند. با این همه مقام روزنامه‌نگار همچنان سر جای خود باقی است. اوست که باتوجه به دسترسی که به مقامات دارد، می‌تواند آنها را به چالش بکشد. دیگر دوران اخبار جعلی گذشته و روزنامه‌نگاران به صورت تحلیلی کار خود را انجام می‌دهند.

او با طرح این پرسش که مقام روزنامه‌نگار در ایران امروز به چه صورت است، گفت: روزنامه‌نگاری داخلی ایران سال‌ها ضعیف نگه داشته شده و اقتصاد داخلی آن قوام نیافته است. به همین دلیل روزنامه‌نگاران اوضاع معیشت خوبی ندارند. همچنین محدودیت‌های پیدا و پنهان بسیاری راه روزنامه‌نگاری را سد می‌کند. این فیلم طنز تلخی است که تلخی‌اش برای روزنامه‌نگاری در ایران دو چندان است. با این وجود شان، منزلت، جایگاه و مقام والای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای قابل مشاهده است. زیرا همچنان نیز می‌توان روزنامه‌نگارانی را دید که صدای بی‌صدایان هستند و کار خود را انجام می‌دهند.

این روزنامه‌نگار ادامه داد: وقتی قرار بود برای این جلسه بیایم، باید دو مرتبه فیلم را می‌دیدم، در گوگل جستجویی کردم و نسخه دوبله شده فیلم را دانلود کردم و آن را دیدم. بسیاری از صحنه‌های فیلم حذف شده بود. واقعیت این است که روزنامه‌نگاری امروز در ایران مانند همین نسخه دوبله شده فیلم «صفحه اول»، بی سر و ته و درهم برهم است و متاسفانه نمی‌تواند واقعیت‌هایی که در جامعه در جریان است را نشان دهد. فیلم «صفحه اول» قدرت رسانه‌ها را نشان می‌دهد، هرچند رسانه‌ها را نیش‌خند می‌کند.

ارکان‌زاده در بخش پایانی صحبت‌هایش بیان کرد: هنوز روزنامه‌نگاران پاکدست، مستقل و شجاعی وجود دارند که پرچم روزنامه‌نگاری در ایران را بالا نگه داشته‌اند. وقتی فیلم صفحه اول ساخته می‌شد، ما در ایران رسانه‌هایی داشتیم که روزنامه‌نگاران آن شبیه به شخصیت‌های فیلم بودند. وقتی خاطرات روزنامه‌نگارانی چون محمد بلوری، سید حسین عدل، علی بهزادی، محمد قائد، سیروس علی‌نژاد و... می‌خوانیم، حرف‌های آنها موید این است که روزنامه‌نگاری در ایران نزدیک به چیزی بوده که در فیلم می‌بینیم. البته سانسور و برخوردهای فراقانونی هم وجود داشته ولی خط قرمزها خیلی بیشتر مشخص بوده است. امیدوارم چراغی که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای ما با هزینه‌های بسیار روشن نگه داشتند، خورشید تابانی شود و روزنامه‌نگاری ما از بیراهه‌ای که در آن به سر می‌برد بیرون بیاید و به مسیر درست خود پا بگذارد.